مری بویس گوید: «پیش از این اکثر قریب به اتفاق پژوهشگران بر این رای بودند که زرتشت شدیدا مخالف قربانی کردن حیوانات بوده است. این رای خطا، دو سبب داشت: یکی پیشداوری غلط که این گونه ریختن خون قربانی با هدفهای متعالی اخلاقی کیش او سازگار نیست. دیگر این فرض تعمدی که زرتشتیان از هر گونه قربانی کردن حیوان پرهیز میکنند. حال آنکه اوستای متاخر و کتیبههای ساسانی و آثار نوشتهی پهلوی انباشته است از اشاره به این موضوع است. در روزگار سنت گرایی ساسانی یکی از علائم و نشانههای صداقت و صمیمیت تازه گروندگان به کیش زرتشتی، تناول گوشت قربانی بوده است. از این گذشته آیین قربانی کردن حیوانات تا سدهی گذشته، هم در میان زرتشتیان هندوستان و هم در میان زرتشتیان ایران اجرا میشده است. اما پارسیان پس از مهاجرت و اقامت در هند وستان ناچار میشوند از مهمترین قربانی سنتی خود یعنی قربانی کردن گاو، دست بردارند. با گذشت قرنها نیز همچون هندوان از قربانی کردن گاو احساس تنفر و بیزاری کردند.
در اواسط سدهی نوزدهم میلادی که بر زرتشتیان ایران تسلط اخلاقی و معنوی یافتند، آنان را نیز به این کار وادار ساختند؛ ولی با قربانی کردن بره و بز و مرغ و خروس مخالفتی نداشتند، زیرا بسیاری از پارسیان هند، خودشان به این کار ادامه میدادند. بعدها، در آغاز سدهی بیستم، پارسیان هند از هر گونه قربانی کردن دست برداشتند و اصولا نسبت به این کار تنفر شدید نشان دادند. پژوهشگران غربی این تنفر را به گذشتهی دوردست نیز تعمیم داده، هر گونه اشاره در گاتها به ظلم و ستم را به محکوم کردن عمل قربانی تعبیر کردند، که اشتباهی تاریخی است»[1].
[1]- بویس، مری، 1393، تاریخ کیش زرتشت، ترجمه همایون صنعتی زاده، ج 1، ص 250- 251.